هرکس که در آسمان و زمین است، حتی ماهیان دریا، برای جویای دانش آمرزش می طلبند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
مقالات
بررسی برهان صدیقین قسمت اول
چهارشنبه 87 خرداد 22 , ساعت 10:3 صبح  
بررسی برهان صدیقین
و رابطه آن با تشکیک وجود
استاد محترم:دکتر حسینی شاهرودی
محقق: فاطمه فرح‌بخش

مقطع: کارشناسی ارشد
بهار87
فهرست مطالب
چکیده 2
مقدمه 3
تقریر برهان صدیقین بر مبنای امکان ماهوی 4
تقریر برهان صدیقین بر مبنای تشکیک وجود 9
تقریرهای مرحوم سبزواری و مبانی آنها 12
تفاوت این دو تقریر 14
بیان تقریر: 15
تقریر صدرالمتألهین 15
برهان صدیقین در بیان علامّه طباطبایی رحمه‌الله‌علیه: 18
نتیجه 21
منابع: 23
 چکیده
نخستین بار ابن‌سینا براساس امکان ماهوی برهانی به نام صدیقین را برای اثبات وجود خداوند سازماندهی می‌کند اما صدرالمتألهین پس از الحاق برهان امکان ماهوی به دیگر براهین، برهان دیگری را که خودش مصداق صدیقین می‌نامد ارائه می‌کند.
در این برهان از ماهیت و امکان ماهوی و از اموری نظیر حرکت یا حدوث استفاده نمی‌شود این برهان نظر به حقیقت وجود و احکام مختص به آن دارد و مبتنی بر اصول فلسفی مانند اصالت، بساطت و تشکیک در وجود است.
بعد از او برخی از حکمای متأله برای کوتاه کردن برخی مقدمات آن و همچنین ارائه برهانی بدون استفاده از تشکیک وجود سعی نمودند حکیم سبزواری با استفاده از امکان فقری از مقدمات برهان کاست ولیکن علیرغم هم? این تلاشها در هر یک از این براهین از فقر و نیاز مراتب ذاتی حقیقت مشککه هستی و از هستی فقیرانه وجودات امکانی بهره گرفته می‌شود و این استعانت مانع از ادراک مستقیم و بی‌واسطه تعالی می‌باشد اما مرحوم علامه طباطبایی با نظر به ضرورت ازلی هستی مطلق برهانی اقامه می‌کند که بدون استعانت از دیگر اصول فلسفی به‌عنوان اولین مسأله فلسف? الهی، مصداق کامل از برای برهان صدیقین شمرده می‌شود.
مقدمه
أوَلَم یَکفِ بِرَبِکَ أنّهُ عَلی کُلِّ شَئٍ شَهیدٌ
در تاریخ اندیشه و تفکر اسلامی براهین فراوانی  برای اثبات واجب تعالی اقامه شده است اما استوارترین و متین‌ترین آنها برهانی است که از وجود به واجب سیر می‌شود یعنی حدوسط در آن خود وجود است نه اموری از قبیل حدوث و حرکت و یا امکان به عبارتی از راه تأمل در خود هستی وجوب و ضرورت آن اثبات می‌گردد این برهان در لسان حکما به برهان صدیقین مشهور است.
تقریرهای متفاوتی از برهان صدیقین ارائه شده است که مبانی هر کدام متفاوت است تقریر ملاصدرا با نظر به حقیقت وجود و احکام مختص به آن مبتنی بر اصول فلسفی نظیر اصالت بساطت و تشکیک در وجود مبتنی است و هم‌چنین تقریرهای مرحوم سبزواری.
برهان صدیقین آنگونه که آیه بر آن اشعار دارد باید برهانی باشد که نظر به غیرواجب نداشته و درنتیجه بدون استعانت از اصول فلسفی به‌عنوان اولین مسأله فلسفی مطرح شود.
در این مقاله تقریرهای مختلف این برهان و مبانی آنها مطرح می‌شود و سرانجام به این نتیجه می‌رسد که به‌جز تقریر مرحوم علامه طباطبایی مابقی تقریرها مبتنی بر تشکیک وجود است.
تقریر برهان صدیقین بر مبنای امکان ماهوی
نام صدیقین را نخستین بار شیخ‌الرئیس به کار برد و روش خاص خود را بر اثبات باری تعالی راه صدیقین نامید؛ بوعلی در نمط چهارم اشارت بین از بیان برهانی که خود مبتکر آن است [شرح برهان در ادامه می‌آید] می‌گوید:
«دقت کن و ببین که چگونه ما در اثبات وجود ذات حق و یگانگی‌اش و مبرا بودنش از نقصها نیازمند به چیزی جز تأمل در حقیقت وجود نیستیم هیچ لزومی ندارد که مخلوقات و افعال ذات باری را واسطه قرار دهیم هر چند آن راه نیز درست است و مخلوقات دلیل بر وجود خداوند می‌باشند اما این راه که ما رفتیم مطمئن‌تر و عالی‌تر است ما چون وجود را از آن جهت که وجود است مورد نظر قرار داده‌ایم خود وجود از آن جهت که وجود است گواه ذات حق قرار گرفت و ذات حق گواه سایر اشیاء واقع شده و به مثل آنچه گفتیم در کتاب خدا اشاره شده است آنجا که می‌فرماید:
أوَلَم یَکفِ بِرَبِکَ أنّهُ عَلی کُلِّ شَئٍ شَهیدٌ
اینگونه حکم و استدلال از آن صدیقین است که به خدا استدلال می‌کنند نه بر خدا »
تقریر برهان به این صورت است که وی موجود را در یک تقسیم عقلی به دو قسمت واجب و ممکن منحصر می‌نماید و آن‌گاه از طریق نیاز ممکن و نیز امتناع دور و تسلسل واجب را مبرهن می‌نماید.
وی می‌گوید موجود به حسب فرض عقلی یا واجب‌الوجود است یا ممکن‌الوجود یعنی هر چیزی که موجود است اگر نسبت ذات او را با موجود بودن و موجود نبودن در نظر بگیریم به حکم بدیهی عقلی دارای یکی از دو حالت زیر خواهد بود:
الف) اینکه موجود بودن از ذات او تفکیک ناپذیر است به عبارت دیگر موجود بدون ضروری ذات اوست آنچنان که فی‌المثل زوج بودن از ذات عدد4 تفکیک ناپذیر است و ضروری4 است چنین موجودی به حسب تعریف واجب‌‌الوجود است.
ب) اینکه موجود بودن از ذات او تفکیک‌پذیر است یعنی هیچ‌گونه امتناعی ندارد که آن چیز موجود نباشد به عبارت دیگر موجود بودن برای ذات او ضروری نیست و از جسم قابل تفکیک است چنین موجودی به حسب تعریف ممکن‌‌الوجود است.
اکنون که دانستیم موجود بلکه موجوداتی در جهان هست و موجود بر حسب فرض عقلی از یکی از دو قسم بالا خارج نیست می‌گوییم هر موجودی که در نظر بگیریم یا واجب‌الوجود است یا ممکن‌الوجود؛ اگر واجب‌الوجود است مدعای ما که در حال حاضر این است که جهان هستی از واجب‌الوجود خالی نیست ثابت می‌شود اگر ممکن‌الوجود است باید واجبی در کار باشد تا این ممکن موجود شود زیرا ممکن‌الوجود به حسب فرض از ناحیه ذات خود ایجاب نمی‌کند که موجود یا معدوم باشد پس موجود بودن و موجود نبودن او وابسته است به علتی خارج از او و با موجود بودن آن علت او موجود می‌شود و یا نبودن آن معدوم می‌گردد. پس آن علت را مورد بررسی قرار می‌دهیم و همین دو فرض را درباره او اجرا می‌کنیم زیرا آن علت یا واجب‌الوجود است و یا ممکن‌الوجود، اگر واجب‌الوجود است مدعای ما ثابت است و اگر ممکن‌الوجود است نیازمند به علت دیگری است و همینطور بالاخره باید منتهی شود به واجب‌الوجود زیرا اگر منتهی نشود تسلسل علل غیر متناهیه لازم می‌آید و در مباحث علت و معلول اثبات شده که تسلسل علل غیرمتناهیه ممتنع است.
ابن‌سینا این برهان را بهترین برهان دانسته زیرا در این برهان فقط یک محاسبه عقلی ما را به نتیجه رساند. و مقدمه‌‌ای که در آن به کار رفته و مفروض و مسلم گرفته است این است که اجمالاً موجودی در جهان هست البته این مقدمه بدیهی مرز فلسفه و سفسطه است و از بدیهی‌ترین بدیهیات است و هیچ موجودی از موجودات مقدمه قرار داده نشده است یعنی چنین نیست که وجود موجود خاصی از قبیل انسان، حیوان، زمین، آسمان و یا هر چیز دیگر قبلاً قطعی و مسلم گرفته شده باشد سپس آن موجود خاص پایه و مبنا و نردبان برای اثبات ذات حق قرار گرفته شده باشد و درنتیجه وجودش دیگر از وجود باری تعالی قطعی‌تر و مسلم‌تر فرض شده باشد؛ خیر هیچ موجودی از موجودات پایه و نردبان قرار نگرفته است آنچه قبلاً قطعی و مسلم گرفته شده است چند اصل کلی و قاعده عقلی است:
1ـ اجمالاً موجود و موجوداتی در جهان هست و جهان هیچ در هیچ نیست.
2ـ موجود به حصر عقلی یا واجب است یا ممکن.
3ـ ممکن در وجود خود نیازمند به علت موجده است.
4ـ سلسله علل ممکنات باید به واجب منتهی شود زیرا تسلسل محال است.
ابن‌سینا فقط به همین جهت که موجودی خاص پله و نردبان اثبات واجب قرار نگرفته است این برهان را «برهان صدیقین» خوانده است و مدعی شده که در واقع خود واجب دلیل خودش قرار گرفته است. اما صدرالمتألهین معتقد است با اینکه برهان ابن‌سینا برهان تمامی است عالی‌ترین برهان نیست عالی‌ترین برهان که شایسته است برهان صدیقین نامیده شود برهان دیگری است زیرا هر چند در این برهان مخلوقات و آثار واسطه قرار نگرفته‌اند ولی از جهتی مانند برهان متکلمان (برهان از طریق حدوث) و برهان طبیعیون (برهان از طریق حرکت) است.
برهان ابن‌سینا علاوه بر آنکه مؤخر از اصول فلسفی چندی از قبیل امتناع دور و تسلسل بوده و لذا نمی‌تواند به‌عنوان اولین مسأله فلسفی و به‌صورت نزدیک‌ترین را تصور شود ـ زیرا دور و تسلسل از احکام سلبی علت و معلول است که در آن مبحث طرح می‌شوند ـ و اینکه در این برهان امکان ماهوی به‌عنوان واسطه استفاده شده است و مبنای برهان وی می‌باشد.
استفاده از امکان ماهوی برهان را مخدوش می‌سازد زیرا امکان ماهوی بعد از ماهیت و ماهیت بعد از وجود و وجود بعد از ایجاد و ایجاد بعد از ایجاب و ایجاب بعد از حاجت است چگونه می‌شود امکان ماهوی که به چند مرتبه مؤخر از حاجت است علت آن باشد جز آنکه مفسده دور مضمر را به‌همراه داشته باشد.
تقریر برهان صدیقین بر مبنای تشکیک وجود
حکمای متأله بعد از صدرالمتألهین و از جمله مرحوم سبزواری براساس تشکیک در وجود برهان صدیقین را ارائه کرده‌‌اند منتهی برخی از این تقریات متوقف بر بعضی از مقدمات مثل امتناع دور و تسلسل که از احکام سلبیه مربوط به قانون علیت هستند می‌باشد و بعضی دیگر بی‌نیاز از این مقدمات است.
آنچه مشترک بین تمام این تقریرهاست توقف آنها بر اصل اصالت وجود و اصل تشکیک در وجود است و این امر علاوه بر آنکه برهان صدیقین را جزء چندمین مسأله از مسایل فلسفی قرار می‌دهید ثمره و بازده برهان را نیز مقید به حدودی می‌سازد که در مقدمات آن اخذ شده‌اند و این تقیید مانع از آن می‌شود تا مطلوب عرفان که وجود مطلق به اطلاق سعی است اثبات بشود این ناتوانی در حقیقت غرامتی است که برهان صدیقین در ازاء استفاده از اصولی مانند اصالت وجود و تشکیک آن می‌پردازد .
اگر کسی با عصای تشکیک برهان صدیقین را طی کند ناچار است که همواره در حوزه محدودیتهای آن گام بردارد برای توضیح بیشتر به بیان نتایجی که متأثر از اصل تشکیک است اشاره می‌شود.
بر مبنای تشکیک وجود یک حقیقت ذات مراتب است که مرتبه اعلی آن واجب و دیگر مراتبش ممکن می‌باشند لازم قول آن است که اسناد مفهوم وجود به مراتب نازله و وسطی همان اسناد آن به مرتب? عالیه وجود یعنی اسناد إلی ماهوله باشد یعنی همان‌طور که بر قطره و بر دریا کلمه آب اطلاق می‌شود همان‌گونه که اسناد جریان به قطره و سیل اسناد إلی ماهوله است بر واجب و ممکن نیز کلمه وجود اطلاق شده و اطلاق وجود به هر دو آنها اسناد حقیقی می‌باشند.
چون در تشکیک کثرت حقیقی است و اسناد وجود به غیر واجب اسناد الی ماهوله است اعلی مراتب سلسله آن که واجب است به شرط لا از اغیاری می‌شود که موجودند و اگر هم در بحثهای فلسفی براساس تشکیک سخن از حقیقت وجود بماهی حقیقت وجود به میان می‌آید مراد از آن در واقع همان حقیقت مشکک ذات مراتبی است که مراتب وسطی و نازله آن ممکن و مرتبه عالیه آن واجب است و اگر چیزی اعلی مراتب شد به ناچار ردیف برمی‌دارد و در مقابل دیگر چیزها قرار می‌گیرد و بدین ترتیب هرگز نمی‌توان گفت که اسناد وجود به غیرواجب مجازی است مگر اینکه به‌عنوان یک تعبیر ذوقی باشد.
پس قائلین به تشکیک اسناد وجود به ما سوی الله را حقیقت می‌دانند هر چند که وجود آن را رقیق‌تری و ضعیف‌تر از وجود واجب می‌دانند اگر کسی تشکیک را پذیرفت و کثرت آن را حقیقی دانست هرگز نمی‌توان حقیقت وجود را که لابه شرط مقسمی است واجب بداند لذاست که صدرالمتألهین در بسیاری از موارد از ذات حق به مقام احدیت که وجود به شرط لا است یاد کرده و می‌گوید: «و الذات هویه شخصیه صرفه لاخبر عنها و یقال لها مرتبه الاحدیه »
بدین معنی که ذات اقدس که همه تعینات را فانی می‌کند همان مقام احدیت است که وجود به شرط لا است.
در آنجا بعد از آنکه اعتبارات سه‌گانه ماهیت را بیان می‌کند که لا به شرط و به شرط لا و به شرط شی است می‌فرماید: «اگر وجود به شرط لا اخذ شود واجب است و اگر به شرط شی اخذ شود فیض مقید است و اگر به شرط لا اطلاق باشد ـ که اطلاق قسمی است یعنی اطلاق حکایت نیست بلکه قید آن است ـ فیض منبسط است.
این اقوال همه ناشی از آن است که بنا بر تشکیک هرگز نمی‌توان وجود به ماهو وجود را که دارای کثرت حقیقیه است واجب دانست این عجز و ناتوانی سنگینی خود را بر نتیجه برهانی که تشکیک به‌عنوان مقدمه آن اخذ شده تحمیل می‌کند و لذاست که از برهان صدیقین مبتنی بر تشکیک وجود مدعای اهل عرفان حاصل نمی‌شود نزاع بین عرفان و حکمت تا هنگامی که قول به تشکیک وجود دارد باقی است.
از طرفی آنچه برهان صدیقین بر مبنای تشکیک اثبات می‌کند تعینی از تعینات آن حقیقتی است که موضوع عرفان نظری است همان‌گونه که با برهان حرکت محرّک و با برهان امکان ماهوی واجب و با برهان امکان فقری عنّی اثبات می‌شود.
هر یک از این براهین تعینی از تعینات و اسمی از اسماء حسنی حق را اثبات می‌کنند و هیچ یک از آنها قادر به اثبات آنچه که مشهود عارف است نمی‌باشد.

نوشته شده توسط شاهرودی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

مقالات

شاهرودی
مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 106 بازدید
بازدید دیروز: 19 بازدید
بازدید کل: 2854131 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

طهور [801]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
فلسفی[82] . عرفانی[5] . قیامت صغری، برزخ، قیامت کبری، نفخ صور، عذاب[3] . توحید- نظم - مبدا- واجب الوجود- منشا انتزاع- وحدت وجود- نظم علی[3] . عظمت، علم، رحمت، محبت، ربوبیت، اراده و مشورت، خلقت، حکمت، عدل، ه[2] . فقر الی الله ، فقر ذاتی انسان[2] . مقولات، ارسطو،کانت، علامه طباطبایی[2] . ملاصدرا،علامه طباطبایی،خلود،قضای الهی،اعتیاد،فطرت . ملاک مسلمان، فرقه . ملاک نیازمندی ،حدوث وقدم ، امکان ماهوی ، امکان فقری( امکان وجودی . ناسخ.نفس.بدن.عالم . نظام احسن، شرور ، خیر ، عنایت، عدم، نسبیت، ثنویت. . نفس،تجرد نفس،بقا،معاد . نور، نورالانوار، توحید، صفات و اسماء، ذات، انتزاع. . هدایت، شریعت، محرمات، ورع . هستی- مابعد الطبیعه- وحدت- علم- حیات . واجب الوجود، حد، برهان، صفات و اسماء، ذات، مفهوم، انتزاع . واجب الوجود، وجوب وجود، شریک ، وحدت ، وحدت حقه، کثرت ، ماهیت ، ت . واحد ، صدور ، صادر اول ، عقل ، نور ، فیض منبسط ، وحدت و کثرت ، و . واژگان کلیدی: قیامت، مواقف، میزان، واحد سنجش، حساب، پرسش. . واژگان کلیدی: علم حضوری- معرفت- نفس- علم حصولی- معلوم بالذات- مع . واژه: قضاء و قدر-سرنوشت-عدل الهی-جبر- . وجوب ، امکان ، امتناع . وجوب، امکان، امتناع ،امکان فقری، معقول ثانی فلسفی، معقول ثانی من . وجود ذهنی، وجود عینی، اتحاد عاقل و معقول، حمل اولی و شایع، علم ح . وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نس . وجود رابط، وجود مستقل، علت و معلول، رابطی . وجود- لفظ مشترک- اشتراک لفظی وجود- اشتراک معنوی وجود . وجود، اصالت، اعتباریت، براهین، اصالت وجود، ملاصدرا . وجود، حدوث، احدیت، ضرورت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتبار، عینیت . وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت، توحید، حرکت جوهری. . وجود، هایدگر، ملاصدرا ، تشکیک وجود، نیهیلیسم . وحدت وجود ، وحدت شخصی وجود ، وحدت تشکیکی ، جوهر ، صفت ، حالت ، ت . یمان ، عقل ، مسیحیت ، کانت ، علامه طباطبایی . فلسفه ،سفسطه ،سوفسطائیان ،تاریخ فلسفه . عشق – مکتب اشراق – ماهیت عشق – منشأ عشق – سیریان عشق – اقسام عشق . عشق، عشق مجازی، عشق عفیف، هوس . فیض، دوام فیض، فاعلیت وجودی. . قدرت، اراده، علم، واجب تعالی، صفات، جمال، کمال، فعل، قادر، مطلق . قرب الهی، روح، جسم مادی، مانعیت ،معاد روحانی، معاد جسمانی، حرکت . قضا ، قدر ، سرنوشت ، جبر ، اختیار ، آزادی ، قضا و قدر حتمی ، قضا . کبر، تکبر، متکبر، منازعه با خدا، موانع قرب، الحاد . مرگ، قبر، ثواب، عقاب، فشار قبر . معاد جسمانی، حشر، اعاده معدوم، تناسخ، صورت نوعیه، تشخص، تجرد . معاد، معادجسمانی، کیفیت معاد، شبهه آکل و ماکول، . معقولات . معنای حیا. آثار حیا. مراحل حیا. حیای منفی. جلوه های حیا. حیا و م . عقل – نفس – عقل منفعل – عقل فعال – عقل نظری – عقل عملی - عقل متص . عقل اول، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، نظام فیض . عقل، دین، عقل گرای حداکثری، عقل گرایی انتقادی، عقل گرایی اعتدالی . عقول عرضی، ارباب انواع، مثل افلاطونی، امشاسپندان، انوع مادی، ارب . علت- معلول اشاعره- ضرورت علی- صانعیت خدا- انکار علیت- عادت- فاعل . علت،معلول،حدوث،امکان ،ضرورت . علم . علم اجمالی،کشف تفصیلی،عنایت،قضاء،قدر،لوح و قلم . علم حضوری،خودآگاهی، شهود، مشاهده، ابصار، معرفت خیالی، مشاهدات در . علم واجب الوجود – علم عنائی – علم تام – نظام علمی واجب - معلوم ب . علم،وجود ذهنی،نفس،صدرالمتالهین . علیت، مناط احتیاج به علت، ضرورت، معیت، فقر، امکان، تجلی . عوامل وجود، ناسوت، حرکت، حادث، شرور، علم صوری‌، علم حضوری، کثرات . عین، ذهن، حرکت جوهری نفس، حدوث جسمانی آن، اتحاد عاقل و معقول. . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، عقل فعال ، فعالیت ذهن، خلاقیت نفس حضو . عینیت، اتحاد عاقل و معقول، وحدت استعلائی نفس، فعالیت ذهن، خلاقیت . غرور- فریفتگی- خودخواهی- غرور علمی- غرور عابدان- غرور سلاطین- غر . غفلت – ضعف نفس – مرگ – پیروی از نفس – هدف – شیطان – جهل . فاعل بالطبع، فاعل بالقصد، فاعل بالرضا، فاعل بالعنایه، فاعل بالتج . 1- خشم و غضب 2- عفو و بخشش 3- کنترل غرائز 4- کظم غیط 5- صبر 6- ب . 1- مرگ 2- غلظت 3- هول و هراس 4- جاودانی 5- قبر 6- قیامت . 1. ابن سینا 2. صدرالمتألهین 3. علم 4. علم الهی 5. صور مرتسمه . آیه ولایت، حضرت علی، فخر رازی . اتحاد - احوال - ارادت - خرقه اندازی - خنا - زعاقت - سمود - مشاهد . ادراک حسی ، ادراک عقلی و کلی ، صور جزئی ، صور کلی ، علم حضوری، ع . ادراک ، اتحاد ، معقول بالذات ، تضایف . اراد ه، علم اجمالی، علم تفصیلی ، اشاعره ، علامه طباطبایی ، معتزل . اراده- استعانت- ایمان-پشیمانی- ترک- توبه-روح-سعادت- شقاوت- کمال- . اراده,حقیقت اراده,حقیقت اراده درانسان,ریشه تاریخی بحث,دیدگاه اشا . اراده، استعانت، ایمان، پشیمانی، ترک، توبه، روح، سعادت، شقاوت . استغنا- تکدی- درویش- زهد- صوفی- فقر- فنای نفس- قناعت . اسماء ذات، صفات، افعال – امهات اسماء – امهات صفات – جمال الهی – . اشتراک وجود، انقسام وجود، واجب و ممکن، تشکیک وجود، وجود،مفهوم وج . اصالت - اعتباریت- حقیقت- وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصالت- اعتباریت- حقیقت - وحدت - مشترک - بساطت - تشخص - تصور - تع . اصل علیّت، حکمت متعالیه، فلسفه اسلامی. . اعاده معدوم ،غزالی ،عبدالجبار معتزلی . امکان شناخت- راه های شناخت- علم حصولی- علم حضوری- بساطت خداوند . انوار مجرده –ممکن اشرف _ ممکن اخس _شیخ اشراق-کمال وجودی . اومانیسم سکولار،سکولاریزاسیون،انسان گرایی،دنیاگروی، آزادی،فردگرا . بازی زبانی, شباهت خانوادگی, تسمیه, زبان خصوصی, ادراکات اعتباری و . باقلانی، اشاعره، جوهر فرد، عرض، قدرت الهی . بداهت- وجدانیات- ثبوتی- و-دت- اشتراک- تباین . برهان صدیقین، ابن سینا، ملاصدرا ، مفهوم وجود ، حقیقت وجود . برهان وجودی، برهان جهان شناختی و غایتگرایانه، برهان اخلاقی، برها . تسلیم - خالص - اخلاص- دین- راضی- صدق - عمل ادمی- میل ادمی- نفس . تشکیک- کثرت- وحدت وجود . تناسخ - مرگ - معاد جسمانی - حرکت جوهری - قوه - فعل . توبه، رجوع و بازگشت، تصمیم، ترک معصیت، سلوک عرفانی، مخالفت با نف . توحید، توکل، خوف، رجاء، معصیت، پایه دین، توحید ذاتی، خائف . توکل - متوکل - اسباب و علل - حقیقت توکل . تولد، تولید، اشاعره، کسب افعال. . تکامل، تطور، داروین، مذهب . ثبوتی، ذاتی، فعلی،علم، قدرت، حیات، خالق، رزق، اراده . جبر، اختیار، تفویض، امر بین الامرین، اراده، انسان و سرنوشت. . جوهر، عرض، نومن، فنومن. . حرکت،زمان، دازاین، حرکت توسطیه، حرکت قطعیه. . حصولی . حضوری . حیات، کمال وجودی، سریان وجود، سریان حیات . حکمت الهیه ، علوم عالیه ، حقیقت وجود ، ذلّ عبودیت ، فقر و فاقه ، . حکمت الهیه، علوم عالیه، حقیقت وجود، ذلّ عبودیت، فقر و فاقه، علم . خدا، جهان، تقابل خدا و جهان، صدور عالم، روح، هبوط، جسم . خشیت – خوف – امید- عذاب – بهشت- رجاء- امل- نعمت . خوف ، آخرت، عذاب ، افضل ، قیامت، خائفان ، صفات، مقربان، غفلت، رج . ذکر، درجه ، قلب ، تطمن القلوب، آرامش ، تنهی عن المنکر . رابطه، رابطه دین و أخلاق، ادراکات اعتباری، علامه طباطبائی، ایمان . راه فطرت ، برهان فطرت ، برهان اجماع عام . رسوم خلقی، حضرت جمع، بقا، فنا، سقوط شهود . رضایت، سخط ،رضای عوام ،رضای خواص . زهد، زهد اسلامی، زهد کوفی، رهبانیت، ترک دنیا، پشمینه پوشی، مراتب . شرور، خیر، شر، خدا، نظام احسن، عالم طبیعت، جهان مادی، ضرورت، قدر . شناخت-معرفت-شناخت فلسفی-شناسایی . . شوق ، اشتیاق ، محبت ، دیدار. . شک دستوری – کوجیتوی دکارت – دکارت – غزالی – شک- فلسفه تطبیقی . شک، شکاک، شکاکیت، شکاکان معروف . شکر، معرفت نعمت ، ارکان شکر حقیقی،تقسیم شکر، محابّ ، مکاره ، است . صدق، کذب، ملاک، مطابقت، انسجام، پراگماتیسم . طمس، تجلی، اکوان، اعیان ثابته، تعینی، منطوی، منفعل، اقدس، مقدس. . عاقل، معقول، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، اتحاد . عالم مثال ـ صور معلقه ـ مثل معلقه ـ عالم خیال ـ خیال متصل ـ خیال . عجب -معجب-عجب به عبادت –عجب به ورع و تقوی –عجب به حسب و نسب –عجب . عدل الهی- ظلم- عدل و حکمت- حسن و قبح .
نوشته های پیشین

فلسفی
وجود خدا
توحید
وحدت و بساطت
برهان صدیقین
صفات خدا
علم
جبر و اختیار
شرور
عوالم وجود
عدل الهی
حدوث و قدم جهان
عرفان عملی
عرفان نظری
صدور وحدت از کثرت
موضوعات تحقیق
فهرست منابع
سرفصلها
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387
آبان 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مرداد 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
لوگوی وبلاگ من

مقالات
لینک دوستان من

پایگاه طهور
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آفرینش از دیدگاه سهروردی
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت دوم
تجرد و ادامه حیات نفس پس از مرگ قسمت اول
اعاده معدوم از دیدگاه غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی
عنوان: علم الهی از دیدگاه ابن سینا
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت دوم
عنوان: قاعده الواحد از دیدگاه ملاصدرا قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت دوم
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
جایگاه مثل در معرفت شناسی و هستی شناسی سهروردی قسمت اول
[عناوین آرشیوشده]